تلخ و شیرین (پارت17)
دیانا:ساعت 5 شروع کردم لباسم رو پوشیدم و خیلی
خوشکل بود و من دوسش داشتم(عکسش رو میزارم)
موهامو شونه کردم و یه آرایش خوشکل و کیوت کردم
و گوشواره و گردنبندمو انداختم
ارسلان:پاشدم یه پیرهن سفید و یه شلوار پوشید و موهامو شونه زدم و عطر زدم و نیکا و بابام هم آماده
بودن یه جعبه شیرینی خریدم از کیک فروشی و با
بابا و نیکا رفتیم خونه دیانا اینا
دیانا:ارسلان و اینا اومدن و بعد سلام و علیک نشستیم
خونه عمو اینا هم بودن
(ببخشید کم بود شب میزارم)
خوشکل بود و من دوسش داشتم(عکسش رو میزارم)
موهامو شونه کردم و یه آرایش خوشکل و کیوت کردم
و گوشواره و گردنبندمو انداختم
ارسلان:پاشدم یه پیرهن سفید و یه شلوار پوشید و موهامو شونه زدم و عطر زدم و نیکا و بابام هم آماده
بودن یه جعبه شیرینی خریدم از کیک فروشی و با
بابا و نیکا رفتیم خونه دیانا اینا
دیانا:ارسلان و اینا اومدن و بعد سلام و علیک نشستیم
خونه عمو اینا هم بودن
(ببخشید کم بود شب میزارم)
- ۴.۵k
- ۱۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط